مریم بخدا بهت نمیومد منو به همین راحتی تنها بذاری و بری....
این چند شب کارم فقط شده غصه و گریه کاش میفهمیدی مریم....
مریم من وقتی تو گفتی با مسعود اون برنامه را داشتی ازت گذشتم چون دوست داشتم حالا نوبت تو بود به من نشون بدی دوسم داری،ولی تو منو رها کردی و رفتی....
بهم بگو با خاطراتمون چیکار کنم؟فقط خدا بهم کمک کنه دست بکاری نزنم تا توی حوادث روزنامه ها ازم ننویسن و آبرومون نره. شاید بعدها عکسامونا بذارم تو وبلاگ .عکساییکه با هم انداختیم.میخوام تمام نوشته هاییکه برای من نوشته بودی را اسکن کنم بذارم اینجا تا همه ببینن و خودشون قضاوت کنن.
مریم اون حرف هاییکه بهم میزدی را فراموش نمیکنم. اون عهدهاییکه باهام بستی را فراموش نمیکنم.
قیامت بخدا جلوتا میگیرم
نمیدونم نفرینت کنم یا نه
مریم ، مامانم همش بهم میگه فلان دختره را دیدم بیا بریم خواستگاری اما من نداشتن پول را بهونه میکنم و چند روزا بیخیال میشه ولی بعد دوباره شروع میکنه.داغه منو بیشتر میکنه.
مریم من سر عهدیکه با تو بستم میمونم و با هیچ کسی ازدواج نمیکنم.
کاش برمیگشتی پیشم مریم
|