
زیبا فراوان دیده ام اما تو چیز دیگری
صدها گلستان دیده ام اما تو چیز دیگری
خورشید تابان دیده ام صد رهزن جان دیده ام
بسیار خوبان دیده ام اما تو چیز دیگری
واعظ شهر شادیم در نزد تو بیگانه ام
بیگانه ام بیگانه ام اما تو چیز دیگری
در خانه فرزانه ام در پای تو افسانه ام
شیدای صدها لاله ام اما تو چیز دیگری
پروانه ام در گرد شمعها سوخته ام
جان داده ام وا داده ام اما تو چیز دیگری
نه تنها از دلبری در شهر زیبایی سری
از خویش هم زیباتری آری تو چیز دیگری
آفاق را گردیده ام مهر بتان ورزیده ام
خوبان فراوان دیده ام اما تو چیز دیگری
آلاله ام آلاله ام آلاله صدها دلم
شب تا سحر من سوخته ام اما تو چیز دیگری
نظرات شما عزیزان:
|