|
این مطلب را فقط برای این گذاشتم تا مریم جونم بخنده،آخه وقتی میخنده خیلی زیبا میشه
اوایل زندگی عاشقانه ای داشتند:
اولین بچشون به دنیا اومد:
دومی هم به دنیا اومد:
اولین قدمهای بچه هاشون:
پدر این خانواده به سختی کار میکرد:
و مادر دنبال خوشگذرونی خودش بود:
بچه ها بدون مراقبت بزرگ شدند و بچه های بدی از آب در اومدند:
یکیشون تروریست شد:
یکی دیگه همش تو کلوب شبانه بود:
کوچکترینشون تصمیم به خودکشی گرفت:
وقتی پدرشون فهمید سکته کرد:
مادرشون هم عقلش رو از دست داد و دیوونه شد:
جالب بود نه!
|
نظرات شما عزیزان:
maryam
ساعت22:13---27 آذر 1389
golam kheyli bahal bod koli khandidam
|
نويسنده: حسن ج تاريخ: 23 آذر 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory->
لينک به
اين مطلب
|
|